شعر عاشقانه دوست
شاعر الهه فاخته
کتاب شعر وشاید عشق 1
سیه چشم و پریشان موی , هستم
چو یک تنهایی ممتد
میان جنگ آب و ساحل و ماه
به جنگ زندگی رفتم
ولی دیدم , بازیست ..چه جنگی !
سیه چشم و پریشان موی , هستم
چو یک تنهایی ممتد
میان جنگ آب و ساحل و ماه
به جنگ زندگی رفتم
ولی دیدم , بازیست ..چه جنگی !
این زندگی ، چه کوته و ما چشم به سال نو
ما غافلیم از گذر دقائق عبور !
من یک مسافر و تو هم مسافری
دلدادگان همه یک شب ... به شام دوست
دعوتند و ما چه دور !
باشد که احوال ساده من
می برد هوش از سر سرد اتاق
ولی
ای دوست ..می ترسی از هوس آشیانه ات ؟
من بی هوس ...دل به دل تو سپرده ام
شعر برای دوست در ادامه مطلب ...
هر کسی می پرسد :
هی یارو !!؟
اهل آبادی هستی !
با صدایی که نمی لرزد می گویم : ... نه ...
گیوه هایم پاره ست
می پرسد نان داری و آب ؟
با صدایی که نمی لرزد می گویم: « آری! »
زیر لب می گویم :
« جاده ها , لختی پای مرا می فهمند »
آخرآن سوی افق چشمی منتظر قایق ماست
این غروب قلب معشوقه ماست
در هیاهوی افق , راز نهان است ولی
آن خدایی که به من دل داده
موج را به غروب , دریا را به دل من
و هیاهو را به پرواز مهاجر ..
زده پیوند
ادامه شعر قایقران بران ...
و تو می پیچی چون علفی
دور این قلب که صبوری زده است
ای من تازه نفس، با تو هستم
که شدی پیچک غم و به دورم می پیچی
هر که چون من شد , دیوانه به نامش زده اند
شعر من هماهنم که منم در ادامه مطلب
منزل تو .. ای جان من اینجاست
در همین قلب که هر روز به عشق رخ تو
می بیند نور خدا
بقیه شعر شعر گلایه از معشوق
ای قلم !
آرزو آمد و اکنون دل من .. بی طاقت
رسم عاشق کشی و مرگ و دروغ
می کشد بر دل من سمباده
من هراسانم،دلتنگم
آخر .. این دلداده ی من باز نیامد
یه روزی یه قطره بازیگوشی رفت سراغ دل ما
گفت :
آرزو داره کمی بزرگ بشه
روزی از روز گذشت
این دل کوچیک ما
روی شاخه
برگی از خاطره رو گذاشت روی شاخه شاد
من در سجده
آرزو دارم که به مرادت برسی
گاهی از سختی این روزبه درد آمده ام
گاهی از بودن خود خسته شدم
گاهی انگار نباشم که نبینم, و نبینند هیچ کس و هر کس و ....
گاهی از دردو بلا داد زنم
گاهی از بی دلی این دل آدم ، لب فریاد زنم
من همان شمع بی اشک شدم
که کسی گریه ندید ، روز ندید ، ماه ندید
افتادن این نهال تازه به آغاز ندید
بقیه شعر عشق یک طرفه در ادامه مطلب
ولیکن عشق ، علم خدادادیست
علم شاخص دل با دل دیگر
شاعر الهه فاخته
کتاب شعر وشاید عشق 1
زندگی ارث این خواب بیدار تو است
زندگی گرچه پر از خوشی و ناخوشی است
لیک ای دوست
زندگی قصه دیرینه فریاد زمان است
قاصدک بال بگیر , قصه را تا در درگاه خداوند ببر
بقیه شعر قاصدک در ادامه ..
ندا آمد از سمت خدا
« آرزو ، احساس قشنگی ست ، عزیز !
دل و جانت به خدا
راه, پشت این پرزدن شب پره هاست «
در راه،تو بودی که همه حسن دلت .. سراپای وجودم شده بود
تو ندانی به خدا .. تو ندانی که چرا آشفته ام
امشب کوچه را جارو زده ام
تو گذر کردی و آتش به دلم افتاده ست
لحظه های بی کسی را می شمارم
بی توقع از نبود دلخوشی
راز دیرینه بلای جان من , لحظه های بی کسی مرهم اسرار من !
گپ زدن های شبانه
بی قراری بی قراری
دل ندارد آشیانه
رهگذر هر شب بگذرد از کوچه ما
بی قراری بی قراری می شود
مهمان آتش روشن , در این شب
گپ زدن های شبانه
با سکوت و با سکوت
شیون زن در حیاط خانه دوست
بهر دل دادن ،ربودن از برای دیگری
چشم گریان است امشب
می رود بر روی دیوار زمانه
غم
باشد از دریای امشب می روم سوی آشیانه
چون کبوتر راه خانه
گم شده در میان هیاهوی دلهای بی بهانه
آری
بی بهانه می روم ابتدای کوچه بی کسی
بی قراری می شود همراه هرروز و شبم
کوچه انگار پای من را حلقه کرده
پر زغم هستم ، و فریادم
برآن دروازه ی زیبای پر آیین رسید
مرا فریاد کم بود از پس آن رعد غم آور
مرا ناله توان بر هم زدو نالان و درمانده
در این صبحدم پاییز رویایم , خموشم کرد
) من روزه می گیرم در این شب ها (
بقیه شعر نو غمی دارم در ادامه مطلب ...
من از دنیا چه می خواهم !
به جز یک تکه از ساعت
بدانم چیست این دل
بدانم زندگی , طعم خوشی دارد ؟
بقیه شعر عارفانه من از دنیا چه می خواهم به همراه دکلمه شعر در ادامه مطلب ...
چه شاعرانه می بارد باران در شب گشایش حاجت !
تل خاک یک وجب از خود را می کند نثار بر غم فردا
بی دریغ صبح، صبح زیبائیست !
وقتی تو بسان فرشتگان شادی!
بی دریغ صبح، بدون تکرار است
وقتی تو نوید گشایش کاری !
بی دریغ صبح ، شگفت انگیز است!
وقتی
تو شاعرانه ،با خدا می خندی .
بقیه شعر نو عاشقانه درباره امام رضا در ادامه مطلب قرار گرفت
صبح یک کبوتر از قفس پرواز کرد
آرزوی تازه ای آغاز کد
رفت سمت ساحل دریای دوست
جز صدف چیزی ندید
گریه کردو رازی از دل را گشود
گفت :
بارالها، مهربان
روزی آن گنجشک پیر
گفت : خالق زیبای ما
در ساحل است
آمدم ساحل ولی اینجا نبودی مهربان
چه تفاوت می کند این قفس یا آن قفس!
بقیه شعر نو کبوتر و صدف و آزادی در ادامه مطلب می باشد
به نام آرامش قلب ها
عزت دست خداست
زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست