چرا اینقدر غمگینم
نویسنده الهه فاخته
شاید....
اگر هم سفره هم شویم، ما شویم
دستانمان به سمت خدا، دعا شود
تمام شود هر حرف علیه خدا و خلقتش
آنگاه تمام شود غم که همیشه آبستن است در این دیار!
-
بقیه چرا اینقدر غمگینم به همراه دکلمه
-
در ادامه ....
شاید...
اگر همه را نیمی ازخود ببینیم، محبت شعله ور شود
هرجا محبت بی دریغ هست، غصه کمتر است
شاید...
اگر همه را چون عزیز خود، بشماریم
ظلم و بیماری و نحسی مدفون شود
شاید...
اگر بپذیریم همه چیز به خواست ایزد است
غرور را بشکنیم و رکعتی، با خالق خلوتی کنیم
شاید... اگر بدانیم این دنیا ماندنی نبوده و نیست
کمتر بترسیم از مریضی و فقر و سیل و زلزله!
شاید....
اگر هم سفره هم شویم، ما شویم
دستانمان به سمت خدا، دعا شود
تمام شود هر حرف علیه خدا و خلقتش
آنگاه تمام شود غم که همیشه آبستن است در این دیار!
ای آدمی
به هرکه میخواهی بدی بگو
اما
خدا... خدا... خدا را به بد نگو
تو بنده بد هستی میدانی چرا؟
چون تا از دست ندهی، ندانی چه بوده است
نه شکربلدی، نه تلاش فقط حرص و آز..! من میدانم زمانی غصه دراین خاک تمام شود
که همه گل عشقشان، باز شود به مهر
زمانی غصه می رود
که خوب باشیم، نور به تمام غم ها بتابد و خوبی سلطه گر شود.
مشکل اینجاست پراز خشم و کینه ایم
و این بد است
واین غم است
خودمان، به روحمان زخم می زنیم
تو خوب باش و ببین خدا برای تو چه رنگ می شود!
ببین عشق به خالق چه میکند!
معجزه خودت باش، دیگری کسی جز تو نیست!
کمی بندگی، کمی شکر، کمی همدلی
آنگاه، معجزه تمام روزهای تو می شود!
تو از من ی و من از تو ، تو ومن از خدا
وقتی انکار می کنی درمانده می شوی تا شاید بفهمی فرق خالق و بنده را
همین امشب بنشین به سجده و سه بار صدایش بزن ز دل
و ببین قدرت عشق چه می کند!
یا حق
- نویسنده الهه آجرلو فاخته
- 4اسفند 1398
- دلنوشت من چرا اینقدر غمگین هستم
پ.ن: دلم شکسته. این قدر الله را منکر نشوید او خالق ماست😔
خدایا مرا ببخش جز قلم چیزی ندارم😢
دکلمه من چرا اینقدر غمگین هستم