شعر آرزوی قطره و دل شکسته
کتاب شعر و شاید عشق 1
شاعر الهه فاخته
یه روزی یه قطره بازیگوشی رفت سراغ دل ما
گفت :
آرزو داره کمی بزرگ بشه
روزی از روز گذشت
این دل کوچیک ما
روی شاخه
برگی از خاطره رو گذاشت روی شاخه شاد
شعر نو آرزوی قطره و شکستن دل به همراه دکلمه در ادامه ..
یه روزی یه دل اومد توی زمین
همه جا خوبی بود و صلح و صفا
خنده از ستاره خانوم بودوشب پر از دعای پریا
این دل قصه ما کوچیک بود و غرق صدا
یه صدا خنده بود و یه صدا شوق بود و یه صدا
یه خاطره
یه روزی بی وفایی اومد
کمین به ذات پریا
بدی نخواست که یک پری کار خوبی بکنه
با صدای پرنده ها شعر بخونه
نغمه آب بشه .. بزرگی واسه دریا بکنه
ابر بشه ... بارون بشه و بباره تا که هر آتیش داغ
خاموش بشه
یه روزی یه قطره بازیگوشی رفت سراغ دل ما
گفت :
آرزو داره کمی بزرگ بشه
روزی از روز گذشت
این دل کوچیک ما
روی شاخه
برگی از خاطره رو گذاشت روی شاخه شاد
بی وفایی از راه رسید
گفت بذار آرزوها عوض بشه
اگه قطره می خوادش دریا بشه بزرگ بشه
تو بذار کنارت بمونم .. قطره شاد می شه
وقتی از چشم تو افتاده بشه
بزرگ می شه
آره چند سالی گذشت
بی وفایی، با یه سنگ دل رو می شکونه
اشک میاد
قطره قطره گونه ها خیس می شن
بزرگ می شه
آخه هرروز میباره چشمهای دل
کاشکی اون روز قطره آرزو نداشت
دل ما دیگه همیشه اونو با خودش نداشت
یه روزی یه دل اومد توی زمین
چی شد و چه جوری شد !
یهویی همه چیز بارونی شد !
- شاعر » الهه فاخته
- تاریخ » 1391/08/03
- کتاب و شاید عشق 1
-
شعر نو آرزوی قطره و شکستن دل
-
دکلمه شعر آرزوی قطره و شکستن دل ( یه روزی یه دل اومد توی زمین )
-