شعر اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم
شاعر الهه فاخته
اگر یکبار دیگر آمدم دنیا
نگذار تنهایی سخت میان آدمها هیاهویی به پا
دارد
که دلها را فرو بلعد
و نگذارد کسی بر دیگری مهری, لبخندی
مهربانی دارد و تو نگریی از سبک دل بودن آنها!
بقیه شعر اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم در ادامه مطلب ...
اگر یکبار دیگر آمدم دنیا
رهایم کن میان موج های نیلگون آن دریا
که دیشب لب به لب با اون سخن گفتم !
اگر یکبار دیگر آمدم دنیا
نگذار تنهایی سخت میان آدمها هیاهویی به پا
دارد
که دلها را فرو بلعد
و نگذارد کسی بر دیگری مهری, لبخندی
مهربانی دارد و تو نگریی از سبک دل بودن آنها!
اگر یکبار دیگر آمدم دنیا
دلم میخواهد آن گل باشم, آن گل خرّم
میان دشت, رها در باد
نه کس گوید که می گریی
نه کس گوید که تنهایی
نه کس گوید از کدام باغ آمدی اکنون؟
اگر تنها شوی در باغ
شاه گل ها می شوی اینبار
کسی دیگر دلت را نمی لرزاند از طوفان
اگرمردی باز هم زیبایی و زیبا گون تو را خواهند !
دلم می خواهد اکنون, باز گردم
سمت آن باغی که یارم بندگی می کرد و من
بوی صدایش را شنیدم باز!
دلم می خواهد آن دریا مرا بلعد
شاید گناهی کرده ام
و این تاوان آن بوده است
- یکشنبه 09 / 07 / 1391
- شاعر الهه فاخته
- کتاب شعر صدای حق
- شعر اگر یکبار دیگر آمدم دنیام