چون سها در آسمان چشم تو گم گشته ام
بی محبت از دلم رد می شوی
تو شهاب میبینی و گم می شود نور کمم
بی مهابا آرزویم میشوی
سود تو از بی محبتی با من چه بود ؟
میسوزد دلم با رسم تو
هرصبح, زودتر, بر می خیزم ز خواب
تا که شاید باد , اخبار مرا سویت برد
این چه رویای قشنگیست , صبح دم
با امید باد, با امید یک خبر بر می خیزم ز خواب
من دعایت می کنم این صبح دم
گر ببینی, چون من .. کسی مشتاق دیدار تو است
ای فاخته, دعای صبح گاهی
مستجاب می شود زودتر از هر دعا
پس دعایی کن .... صبح شد , وقت حاجت است !
- شاعر الهه فاخته
- کتاب شعر فاخته
- شعر شماره 4