شعر سپید شماره 8
دفتر شعر 1394
شاعر الهه فاخته
1394/1/13
-کجا نشسته ای ؟
-به روی بام
-چرا شکسته ای ؟
- (سکوت می کنم )
-چرا به باغ نمی روی ؟
- (سکوت می کنم )
-گرفته است صدای تو ... دمی بخوان !
-باشد, به چشمهای من نگاه کن , کمی ...
-چرا غصه ها را گره زدی ؟
-غصه های من کلاف عاصی اند
.....-
-
چون فاخته ای بی هراس
از سکوت پنجره , چو پنجره سکوت کرده ام
تا پرنده ای, بی هراس, مقابل صدای ساکتم
تاب خورد با صدای بالهای خویش!
وقتی .. سکوت پنجره به سنگ شکسته شد
نترس, فاخته خجسته بال !
تمام آرزوی من , صدای توست ..
رها شدم چو پنجره نترس ... برو
بمان .. آرامشم شدی !
نفس بکش
تو معجزه شدی برای من !
شاعر الهه فاخته