شعر سپید شماره 39
دفتر شعر 1394
شاعر الهه فاخته
1394/02/13
چون ذره های خاک شنی در ساعت شنی
فقط ... میدوم
تمام که میشود .. شروعی دوباره !
گاهی فکر می کنم .. زمان هستم
ساده , بی ریا , یکنواخت !
بدون غلط املایی
از اول تا آخر , از آخر تا اول
میچرخم , می چرخم و در پی این چرخیدن
تغییر میکند جسم فرسوده
میشود خاک !
رنگ میبازد آسمان آبی و من .... در عجبم !
چرا بجای بهتر, بدتر شد ؟
چه تکرار آشکاری بین من و ساعت شنی ست
چقدر زندگی ساده تر می بود اگر
هر کدام از ما
یک ساعت شنی ... داشتیم !
شاعر الهه فاخته