شعر سپید معجزه شماره 40
دفتر شعر 1394
شاعر الهه فاخته
1394/02/26
یک صدا .. خواب شیرینم را می گیرد
بر میخیزم .. خانه خالیست
پنجره ها بسته .... شیء خوابیده ست !
تار مویی در جلوی چشمانم می لرزد
میرقصد ... انگار ....... میخندد !
بادِ سردی در اتاق می پیچد
و قلم بر می دارم , بنویسم از این لحظه
در بستر, خواب گرمی انتظار از من دارد
قبل از اذان صبح گاهی
پلک بر هم بگذارم و زودتر آید .... رویا
انگار از درون منتظر چیزی هستم
رویایی در بیداری !!! ....
انگار منتظر معجزه ای هستم
بیدارم تا خواب نمانم از شروع لحظه ..
شاید امروز , معجزه ای خواهد آمد !
شاعر الهه فاخته