شعر سپید دل شکسته شماره 58
دفتر شعر 1394
شاعر الهه فاخته
1394/12/27
آه ای الهه ناز
بگیر مرا سخت درآغوش
به شدت دچار بیمهری مردم شده ام
این نفع چیست که کودک سه ساله میداند و من نمیدانم ؟!
چند ماهیست که شبهنگام تیر میکشد قلب شکسته من
بسان ماهی که دو نیم شده بین روشنی و تاریکی
نصف دیگر قلبم مانده در دستان کسی که شکست آنرا
نه بیقرار, نه خسته و نه غمگین
افسرده ام از زمانی که دلم را شکست شاهزاده سوار بر اسبم
زمینگیر زمان شده ام
بزرگ شده ام شاید هم پیر !
تمام شعرهای من, وصف حال من است
نه کسی میشنود, و نه شنیده خواهد شد
الهه شاعریست که نگاهش شعر است
تبسمش شعر است
نوک انگشتانش کلاویه های شعر اند .
الهه شاعریست که تمام زندگیش شعر است
و یکسال است که شکسته است بدجود
و یکسال است که افسرده شده
از چیزی که نبود و تهمت شد
از چیزی که بود و دیده نشد !
و از سرقت احساسم
عشق , شاید گناه بزرگیست که من کردم
شکست کوزه عشق و من یکسال است که افسرده شدم
ورزش و شعر و آواز
شاگرد و ترقی و پرواز
دیگر اثر نخواهد کرد
من الهه جنگ شده ام , درست
دیگر شکسته شدم , وقتی نیست
شاید آخر دنیا همین باشد
بشکند قلبت, و نتوانی که برخیزی
خدا .. الهه شکست .. بشنو
آخز این مصیبت چیست ؟ بگو
شاعر الهه فاخته