عاشقانه غمگین رفتن
دلتنگی
به قلم الهه فاخته
نمیدونم این چه حالیه
که باشی یا نباشی
دلم میگیره
از همه کس , از همه چیز حتی از گرم شدن یک لیوان آب خنک
دلم میخواد انقده بگم دلم برات تنگ میشه ولی همش فکر میکنم خیلی ها این جمله ی تکراری رو بهت میگن
دلم میخواست یه زبون خاص پیدا میشد که میتونستم بگم خیلی دلم برات تنگ شده
کاش میتونستی بفهمی خیلییییییییییییی دوستت دارم
- نویسنده الهه فاخته
- کتاب عاشقانه هایی از جنس همدردی
- عاشقانه غمگین دلتنگی شماره 3
عاشقانه غمگین رفتن
دلتنگی
به قلم الهه فاخته
بین من و تو , فاصله هر چه قدر هم که باشه , دلیلش نمیشه که اینقدر دور افتادیم از هم .
تو.... همیشه.....توی رویاهای من
تنها ماه, توی آسمون
تنها شاهزاده سوار بر اسب
تنها گل سرسبد باغم بودی .
تو همه زندگی من بودی . باورم نمیشه . مثل یه شاخه گل پژمرده , توی دستت پر پر بشه احساس اشکهای من .
چی می شد تو هم میگفتی , تمام دنیای منی !
چی میشد گاهی تو هم اعتراف میکردی؟
شک ندارم که دوستم داری , شک ندارم که توی قلبت هستم اما پس چرا هیچی نمیگی تا آروم بگیره دل بی قرارم . که فکر نکنم پژمرده شدم مثل گل توی دستات
- نویسنده الهه فاخته
- کتاب عاشقانه هایی از جنس همدردی
- عاشقانه غمگین اعتراف شماره 4