شعر نو عاقل دیوانه
شاعر الهه فاخته
عاقلان دیوانه گشتند از زنجیر ندانم کاری انسان !
که آویزان به پایش, میرود لنگان
دلی سنگی و چشمی کور دارند
نمیبینند به ظلم خود گرفتارند !
در شکار آهوان خسته جانها
عاقبت پیروز میگردند
مردمان یاوه فکر کوتاه دنیا
این چه توفیریست از روزگار آدمی ؟!
هر کس با کسی نگوید حرف یاوه , عاقبت دیوانه است
خود نمیدانند چه میگویند ولی
با ندانم کاری خود, ریشههای اصل خود را آتش میزنند
ای فاخته , سخت نگیر .... تو هم عاقلِ دیوانه ای !
- الهه فاخته
- کتاب شعر فاخته
- شعر شماره 11